31. März 2020 | erlebt

ترجمه موعظه (Predigt von Sonntag)

 به همین ترتیب ، مسیح نیز برای آنکه گناهان ما را بشوید ، بیرون از شهر عذاب کشید و مرد . ۱۳ پس ، بیایید ما نیز از شهر خارج شده ، دیوار هوی و هوس این دنیا را پشت سر بگذاریم و بسوی او برویم ، و مانند او ننگ و عار را بر دوش کشیم . ۱۴ زیرا این دنیا ، خانه دایمی ما نیست ، و ما انتظار میکشیم تا به خانه ابدی خود در آسمان برسیم

 

ترجمه موعظه

دوستان عزیز

در چند روز گذشته در دنیای خوابیدیم و صبح روز بعدش از خواب بیدار شدیم و دیدیم که در یک دنیای دیگر هستیم.

یکباره دیگر دیزنی لند سرزمین جادویی نیست. پاریس شهر عشق نیست. همه راه ها به روم و نیویورک ختم نمی شوند و

دیوار چین قدرت استحکامی خود را ندارد و دروازه های هامبورگ که دروازه ها به سوی دنیا نامیده می شدند بسته ماندند.

چراکه یک ویروس موفق شد تمامی دنیا را بهم بریزد و ما میبایستی سریع نحوه همه کارهایمان را عوض میکردیم.

یکباره در آغوش کشیدن ها و روی یکدیگر ا بوسیدن اسلحه مرگبار شد. جلوگیری دیدار پدر و مادربزرگ ها نشانه دوست

داشتن آنها شد. و یک دفعه متوجه شدیم که قدرت دیگر ارزشی ندارد ++و پول بر این دنیا حکومت نمیکند

الان مجبور هستیم پشت در های بسته و در فضای بسته ای بمانیم نه تنها تمامی مشارکتها و جلسات عبادتی کلیسایی بلکه در

چهار دیواری خود ماندن را توصیه می کنند. خیلی سوالات هستند که فکرم را مشغول می کنند. اما مهمترین سوال این است

که این وضعیت برای چه چیزی می تواند مفید باشد؟ اما از یک چیز خیلی مطمن هستیم که خدای ما می تواند از بدترین

فاجعه ها بهترین موقعیت ها درست کند. تکست امروز به ما کمک می کند که در این را بهتر متوجه شویم.

کلیسای عبرانیان که گر از مسیحیان خسته ای بود که بی خبر بودند از اتفاقات بدی که قرار بود پیش بیاید دوره سوم آزار

و اذیت مسیحیان از طریق قدرتمداران آن زمان قیصر دومیتیان در حال شکل گیری بود و به این صورت که تمامی آزادی آنها

برای اجرای مراسم کلیسایی و پرستشی و هر آنچه که در تمامی این مدت بازحمت در راه ایمانشان بدست آورده بودند را از

آنها گرفته می شد. برای آنها هم به همین سادگی از امروز به فردا باید پراکنده می شدند و اجاز اجتماع نداشتند و همه چیز

ممنوع اعلام شده بود. با تمام اینها نویسنده نامه عبرانیان به آنان تسلی می دهد و تشویقشان می کند که در ایمان به عيسی

12 پس دستهای سست و زانوان لرزان خود را قوی سا زيد! برای پاهای خود – مسيح بمانند. از آیاتی از این باب میخوانم: 12

راههای هموار بسازید. تا پای لنگ بیشتر صدمه نبیند، بلکه شفا یابد. چون در وعده های عیسی مسیح خداوند گفته شده که

من اجازه نمی دهم که بلغزی بلکه تورا نگاه خواهم داشت. برای همین نویسنده نامه عبرانیان به آنان مینویسد که خداوند

کمک کننده و نجات دهنده است، انسان چه می توان. به من بکند؟ افرادی که آن زمان این نامه را دریافت کردند چگونه رفتار

کردند عکس العمل آنها به این نامه چه بود؟ آیا جدی برخود کردند؟ آیا وقت برای کارهایی که می بایست در تغییرات ناگزیر

انجام دهند را پیدا کردند؟ نویسنده این نامه به مخاطبان خود نوشته بود که در سختی هایی که در پیش است و شما مجبور

به فرار و یا پنهان شدن هستید به سوی عیسی خود بروید او که تمامی راه را برای نجات ما رفته به عبارتی دیگر می توانیم

بگوییم ما هم بدون اینکه با ترس و لرز نجات دهنده مان را فراموش نکنیم بلکه به او نزدیک تر شویم. چون عیسی مسیح

خداوند پشت دروازه های همان شهر خونش برای بشریت ریخته شد و جانش را برای نجات انسان داد. پس نتر سیم و نزد

او برویم و بمانیم. اما برگردیم به اوضاع کنونی با وجودیکه اجازه تشکیل هیچگونه جلساتی نیست اما بسیاری از ایمانداران

به جای ترس شروع به کمک کردن به افراد نیازمند کردند وانسجام هر چه بیشتر ایمانداران در این دوران دیده شد هللویا

خدا را سپاس که محبتی که آنهمه در باره آن حرف زده میشد هم اکنون در عمل ثابت شد در یک چنین شرایطی. با شهامت

از امید و نجات خودتان با مردم بگویید سکوت نکنید بلکه از کارهایی که خداوند برایتان انجام داده بگویید حتی اگر

این احتمال وجود داره که مورد تمسخر قرار بگیرید مگر عیسی زمانی که روی صلیب برای ما جان داد مورد تمسخر قرار

نگرفته بود. اما من فکر ميکنم که این وقایع اخیر زندگی ما رو به طرز اساسی تغییر خواهد داد. و رد پای این واقعه در

زندگی اجتماعی ما باقی خواهد ماند. شاید دیگر کلیسا و جلسات کلیسایی با تمامی شور اشتیاقی که برایش داشتیم هروز

دوباره طبق روال گذشته برگزار. نشود شاید تغییر ات تا پایه اساس بسیاری از جوامع پیش برود. کلیسا و ساختمان آن با

تمام جذابیتش محو شد اما عيسی مسیح بیرون از شهر و این دروازه ها منتظر من و شماست که آنچه گفته شد هم اکنون

جامه عمل بپوشد و کلام میتونه خیلی زیاده روی داشته باشد در اصل در عمل هست که یک کلیسا خودش رو نشان می دهد.

بیرون از کلیسا ما باید بدرخشیم. درون کلیسا خودمون رو بخوبی می شناسیم و میدونیم که در آن چه هست الان وقت

آن رسیده که بیرون از کلیساها عیسی مسیح خداوند رو ملاقات کنیم. بیرون از کلیسا تاریکی و ناامنی هست اما عیسی

انجاست که مارا بکار می گیرد. زندگی مسیحی می تواند پراز ریسک وخطر باشد بی جهت نبود که در کلام نوشته شده که ما

در این دنیا شهری نداریم که ماندگار شویم بلکه به آینده آنچه که می آید نگاه می کنیم. و همیشه باید آماده حرکت و جمع

کردن خیمه خود با شیم. ما در بندر امن نمیمانیم بلکه دل دریا را میشکافیم. آنجا پشت آن در بسته عيسی منتظر ماست. اما

آیا میتوان فکر کرد که شاید ما هم به دنبال راحتی هستیم و گوشمان به این حرفها نیست و می خواهیم در محیط امنی

که محیا کرده ایم بمانیم. شاید مثل کلیسای عبرانیان که خسته و لرزان شده بودند ما نیز در ایمانمان سست شده ایم. آیا

می توان گفت که ما هم دستهایمان خسته از کمک کردن و برکت دادن شده است. آیا می توان گفت که زانوان ما نیز لرزان

شده و دیگر ایمانمان را زندگی نمی کنیم. در این اوقات وقت این است که به تمامی این مسائل فکر کنیم و از خدا بخواهیم

تا مارا دوباره از روح خود پرساز د و در ایمان قوی.

دعای من برای ما این است که بتوانیم بعد از این بحران به یکدیگر بگوییم،بیایید با هم به خارج از کلیسا آنجا که عیسی

پشت در منتظر ماست برویم چراکه وقت عمر ما محدود است و ما نه برای خودمان بلکه برای مردم بیرون از کلیسا باید

نور باشیم. آمین_